با استهلال ماه شعبان کوی و برزن قم رنگ شادی به خود میگیرد. در هر فصلی اگر باشد چه تابستان با آن آفتاب تموزش و چه زمستان و آن باد صرصر و جانسوزش، این شهر رنگ و روی بهار به خود میگیرد. هر چند به نظر میرسد که قم بر خلاف همه جای میهن به جای چهار فصل تنها از دو فصل برخوردار است و قمیهایش از زیر کرسی به پشت بام میروند و به قول قدیمیترها در قم باید در راه پله سرداب و پشت بام جا خوش کرد، ولی با چند بهار دینی این شهر رنگ و رویی دیگر به خود میگیرد و جبران آن بهار زودگذر طبیعت را با بهار جانها تدارک میکند. مهمترین این بهارها را میتوان بهار شعبانیه دانست. از همان روزهای نخست ماه شعبان، عید کودکان و نوجوانان قمی فرا میرسد. این جشن شعبانیه بر خلاف همه اعیاد دیگر به جای این که مال بزرگسالها باشد، بیشتر جشن و عید کودکان و نوجوانان است. اگر عید نوروز مانند بهار گلها پنج روز باشد و بس ، عید شعبانیه کودکان قمی بیش از پانزده روز است.
در این روزها کودکان قمی را در هر کوی و برزن و محله میبینی که با ظرفی نقل و نبات از بزرگترها میخواهند تا به قدر توان در این جشن شرکت کند. پولها که جمع میشود کوی و برزن و محله و خیابان با پرچم ایران و کاغذهای رنگین تزیین میشود. در هر گوشهای کودکان و نوجوانان خیمههایی را با حصیر و زیلو و چادر و گلیم بر پا میکنند و مجسمهها و فوارههای آب بر پا میدارند. چراغانی تمامی کوچهها و پس کوچهها با کمک جوانان 18 و 19 ساله انجام میشود. از هر چادری صدای خنده و شادی به آسمان بلند است. اکنون فصل کودکان و بهار دلهای شاد است. زمان شور و حالی از جنس دیگر؛ از جنس بهشتیان است. این روزها مشارکت کودکان و نوجوانان و جوانان چون روزهای عاشورا بیش از هر گروه سنی است. آنان بدون هیچ شیله و پیلهای در شادی امامان و اولیای و سرورانشان شاد و در اندوه ایشان اندوهناکند. همان طور که عاشورا را پاس میدارند و بر بزرگداشت آن مصیبت، دهه میگیرند؛ برای شادی ایشان و زادروزشان دهه بلکه نیمه میگیرند. از روز نخست شعبان همراه با نوعی جشن و پایکوبی و شادی روزشان را میگذرانند. این شادی و جشن را همه روزه ادامه میدهند تا آن را در نیمه شعبان به اوج رسانند.
اوج این شادی و حضور شب نیمه شعبان است. کوچهها و خیابانها آن چنان با کاغذهای رنگین آذین بسته شده که تسر الناظرین است . هر بینندهای از این همه رنگ و زیبای و این همه شادی و سرور به وجد میآید و بیاختیار در آن مشارکت میجوید.
در آن روز و شب، مشارکتها به بار مینشیند. در دست کودکان و نوجوانان انواع و اقسام شیرینی و نقل و نبات و شربت است که رهگذران را به مهمانی جشن ولادت منجی بشریت دعوت میکند. بی گمان تنها در این جشن کودکان و نوجوانان قمی است که آدمی به خوبی با حق و حقیقت اخت میشود و صفا و نورانیت در جانش لانه میکند. لطف و صفای کودکانه است که همانند عشق و صفای مهدی به جانها همگان رخنه میکند.
بی گمان جشن و شور شعبانیه در قم را باید نمادی از جشن و حضور بی غل و غش کودکان و نوجوانانی دانست که بی هیچ چشم داشتی تنها به عشق آن حضرتش با جان و مال مایه میگذراند و همین حضور بی غش ایشان است که به این جشن و سرور رنگ و بوی دیگری میدهد. تو گویی که آدمی مهمان مهدی (عج) است و این کودکان همان غلمان بهشتی هستند که برای پذیرایی از مهمانان بهشتی مهدی (عج) در همه قم بسیج شده اند.
اوج این آذیین و جشن هم چنان که در روز و شب نیمه شعبان است؛ هم چنین در خیابان چهار مردان از خیابانهای قدیمی قم است. هر چند اکنون این شور به همه شهر کشیده شده است ولی در گذشته تنها این مراسم و آذیینبندی در خیابان چهار مردان برگزار میشد؛ زیرا به گمان قمیها این خیابانی است که آن حضرت(عج) هماره از آن جا به زیارت حضرت معصومه (س) میرود و در آخر زمان نیز هنگامه خروج و ظهورش وقتی به قم در میآید از این خیابان میگذرد. چهارمردان در فرهنگ قمی همانند مسجد جمکران به نام مهدی (عج) آمیخته است. این گونه است که همگان شب نیمه شعبان به این خیابان میآیند و در جشن بزرگ میلاد شرکت میکنند. این گونه است که خیابان منسوب به آن حضرت هم چون مسجد جمکران منسوب به وی از جمعیت آکنده میشود و هر کس نذر و نیازی دارد و یا خیراتی به این مکان میشتابد تا در گذر بوی بنی فاطمه (س) و از برکت انفاس قدسیاش بهره گیرد و به حاجت خویش رسد. شما هم بیایید در این جشن شعبانی قمیها شرکت کنید، تا شاید به انفاس مهدوی (عج) که از کوی چهارمردان می رود، باشد که حاجت روا شوید.